روزانه نویسی های من

روزانه نویسی من از فرودگاه مهر آباد، ترمینال حجاج در اردیبهشت 1390 شروع شد

روزانه نویسی های من

روزانه نویسی من از فرودگاه مهر آباد، ترمینال حجاج در اردیبهشت 1390 شروع شد

استقلال کشور و عزت و غرور ایرانی

پنجشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۳، ۰۴:۱۷ ب.ظ

سلام

به این سخنان توجه کنید : 


 "من عزت و غرور ایرانیان را بازخواهم گرداند"


 ورزشگاه شهید شیرودی شنبه 18 خرداد


"ارزش ریال و گذرنامه ایران کم شده است، امروز باید برای ویزا هم ایرانی‌ها انگشت‌نگاری شوند در حالی که عزت و عظمت به این سرزمین برگردانیم "



"نباید یارانه‌ها حالت صدقه پیدا کند دولت تدبیر و امید با یارانه کالایی به معیشت مردم کمک خواهد کرد تا اقشار کم‌درآمد زندگی آسوده‌تری داشته باشند."

مهدیه رشت یکشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۲

آرزوی هر ایرانی هست که کشورش سر بلند و عزتمند باشه

حالا باید بررسی کنیم که اقایون توی این مدتی که بر کرسی ریاست تکیه زدن، چه اقداماتی برای عزتمندی ایران کردن

البته بدیهی است که عزت در دو مقوله داخلی و بین المللی قابل بررسی هست

ابتدا ببینیم بستن با کدخدا چقدر برای ایران اسلامی موجب عزتمندی شد :


عرصه بین الملل


1- 25 آذر 1392

دیدار هیئت پارلمانی اتحادیه اروپا با وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران



«تاریا کرونبرک» سرپرست هیات در زمان ورود ظریف به سالن در اقدامی غیر دیپلماتیک به احترام وزیر از جای خود بلند نمی شود
برای بنده احترام گذاشتن یا نگذاشتن به شخص آقای ظریف اصلا مهم نیست ولی اینکه یک مقام غربی به وزیر امور خارجه کشور من بی ادبی کنه ، خیلی سنگینه
و اما واکنش دولتی که می خواست عزت به ایران بر گردونه چی بود ؟

سانسور و بایکوت خبری

2- 25 آذر 1392

دیدار هیئت پارلمانی اتحادیه اروپا با جناب آقای هاشمی رفسنجانی


سرپرست هیات پارلمانی اروپا که بعد از دیدار با ظریف به دیدار آیت الله هاشمی رفسنجانی رفته بود، رفتار غیردیپلماتیک خود را این بار در دیدار با رئیس مجمع تشخیص مصلت نظام به نمایش گذاشت.

بر اساس فیلم و تصاویر منتشر شده در زمان ورود هاشمی رفسنجانی، کرونبرک از جای خود برنمی خیزد در حالی که دیگر همراهان وی به احترام هاشمی بلند می شوند.
بالاخره حاج آقا بستن با کدخدا، این چیزا رو هم داره که تو کشور خودت، میهمان بهت بی ادبی کنه و کوچیکت کنه
(حالا گناه رو گردن تشریفات و هر کسی دیگه ای هم که بندازی)


3- سه‌شنبه ۱۵ بهمن‌ماه
رفتار عجیب و غیر دیپلماتیک وزیر خارجه سوئد در نشست خبری با ظریف



«کارل بیت» وزیر امور خارجه سوئد در نشست خبری با وزیر امور خارجه کشورمان در زمان صحبت های ظریف در اقدامی خارج از عرف و غیر دیپلماتیک اقدام به عکاسی با موبایل خود از خبرنگاران حاضر در سالن کند
که باز هم با سکوت وزیر امور خارجه مواجه شد.


4- آذر 1392

دیدار هیئات پارلمانی اتحادیه اروپا با دو نفر از محکومین فتنه در سفارت یونان


 تا اینجای کار اگه به ظریف و هاشمی و روحانی و هر کس دیگه ای توهین و بی ادبی می شد، اگر چه به یک مقام نظام توهین شده بود و بسیار زشت بود ولی عملا این آقایون باید اعتراض می کردند و از اعتبار و آبروی خودشون و نظام دفاع می کردن که خب دوست نداشتن ، نکردن ولی از اینجا به بعد اقدامات این غربی های گستاخ ، استقلال کشور رو زیر سوال برد. و دریغ از کوچک ترین عکس العمل از سوی دولتمردانی که ادعا داشتند می خواهد عزت و سر بلندی برای ایرانیان به ارمغان بیاوردند. و همین خنده های اقای ظریف موجب گستاخ تر شدن این غربی ها هم شد.

5- 30 آذر 1392

«بونینو» وزیر امور خارجه ایتالیا وارد تهران می شود
بونینو در زمان ورود به ایران می خواهد بدون حجاب دیپلماتیک وارد کشورمان شود
از اینجای ماجرا به بعد روایت های دوگانه ای از این مساله توسط رسانه‌ها نقل می شود.

یکی از سایت‌های خبری ماجرا را اینگونه روایت می کند: «هنگام نشستن هواپیمای حامل وزیر امور خارجه ایتالیا، وقتی مدیر تشریفات وزارت امور خارجه با سه روسری رنگین برای استقبال از وی وارد هواپیما می‌شود، او قبول نمی‌کند و می‌گوید که فقط بدون حجاب حاضر است وارد ایران شود.»

این سایت خبری در ادامه آورده بود: «وقتی گفته می‌شود که طبق پروتکل باید عمل شود، وی پاسخ می‌دهد که چطور مقامات ایرانی در ضیافت‌های ما به خاطر سرو مشروب حاضر نمی‌شوند، من هم حاضر نیستم تن به این محدودیت بدهم. اصرار‌ها راه به جایی نمی‌برد و بالاخره مدیرکل تشریفات با محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان تلفنی تماس می‌گیرد و کسب تکلیف می‌کند و خواستار مکالمه وی با وزیر امور خارجه ایتالیا می‌شود. ظریف ضمن اینکه حاضر به مکالمه تلفنی نشده است، می‌گوید: بگویید اگر نخواهید حجاب داشته باشید، نمی‌توانیم در تهران از شما پذیرایی کنیم و همه قرارهای شما لغو می‌شود. وی با ناراحتی در داخل هواپیما ابتدا با ایتالیا تماس تلفنی برقرار می‌کند و بعد با عصبانیت و پس از کشیدن چند سیگار، با اکراه روسری را به سر کرده و از پلکان هواپیما پایین می‌آید.»

۴ توهین دیپلماتیک به مقامات ایرانی در ۵ ماه/ دولت روحانی واکنش نشان می‌دهد؟

این روایت از ماجرا که موضع و عملکرد خوب وزارت خارجه را نشان می داد تنها چند روز بیشتر دوام نیاورد و انتشار تصویر بی حجاب خانم وزیر در زمان ورود به کشورمان باعث تعجب شد.

این بار نیز وزارت امور خارجه سکوت را بر هرگونه پاسخ گویی ترجیح داد.
اینم از دولت راستگویان
بی احترامی غربی ها به قوانین کشور هم رسیده
این ظریف همون کسی هست که وقتی توی ژنو 1 یه توافقنامه ای که فقط ایران امتیاز داده بود رو امضا کرد همچون یک قهرمان ملی ازش استقبال کردند که انگار معجزه کرده،
 (بابا امتیاز دادن کار سختی نیست ، همه میتونن امتیاز بدن،کار یه دیپلمات امتیاز ندادن و امتیاز گرفتن است آقای قهرمان قلابی که استقلال کشور رو مهمانان وزارت خونه زیر دست شما زیر سوال بردن و دریغ از یه واکنش جدی)
(بماند که الان کار به جائی رسیده که قطعنامه میدهند و از روحانی میخواهند که هم جنس بازی را هم آزاد کند)

6- اسفند 1392
دیدار کاترین اشتون با برخی متهمان فتنه در سفارت اتریش



اگر دولت براش استقلال کشور مهم بود و همون موقعی که هیئات پارلمانی اروپا با فتنه گران دیدار کرد حسابی حالشون رو می گرفت و وزارت خارجه هم به جای سکوت و خندیدن یه عکس العمل درست و حسابی می کرد این خانوم جرات نمی کرد دوباره همون کار رو تکرار کنه.
بماند که نه تنها کاری و اعتراضی نکردن بلکه حتی زمزمه هائی هست که خودشون هماهنگ کردن
خیانت شاخ و دم نداره

از موارد دیگه همچون قطعنامه پارلمان اروپا، چندین حرکت تروریستی و امنیتی و گروگان گیری و صحبت ها و تهدیدهای روزانه  بر علیه کشورمان که مسئولین فقط یاد گرفتن بگن مصرف داخلی داره صرف نظر می کنیم. بذار وارد عرصه داخلی بشیم ببینیم در عرصه داخلی چقدر دولت به عزت و ابروی مردم افزوده

عرصه داخلی

بازگشت اقتصاد کوپنی و تو صف ایستادن جهت بالارفتن عزت و کرامت انسانی در دولت یازدهم









از این دست تصاویر که عزت از نگاه آقای حسن روحانی رو نمایش میده بسیار است و خودتون هم قطعا زیاد دیدین
یه بار دیگه جمله آقای روحانی رو مرور میکنیم:

"نباید یارانه‌ها حالت صدقه پیدا کند دولت تدبیر و امید با یارانه کالایی به معیشت مردم کمک خواهد کرد تا اقشار کم‌درآمد زندگی آسوده‌تری داشته باشند."

حاج آقا قرار بود یارانه حالت صدقه پیدا نکنه و یارانه کالائی به معیشت مردم کمک کنه  ولی شما که بیشتر مردم رو ذلیل کردین با این سبدتون ، اندک آبرو و حرمتی که داشتن رو هم با توهین های مکرر مشاوران و دوستانتون از بین بردین و کلی هم بابت برنج هندی و مرغ ترکیه ای منت سر مردم گذاشتین



اما در عرصه داخلی عزت مداری دولت یازدهم به همین خلاصه نمیشه بلکه بارها هم مردم با عزت ایران رو در همین مدت کوتاه مورد لطف قرار دادند و با بی سواد و لبو فروش و ... خطاب کردن آنها ، از انتقاد کردن منتقدین در نحوی  امور اداره کشور جلوگیری کردن در فضای باز و آزادی کامل چندین نشریه منتقد رو خفه کردند

در آخرین اقدام هم اخیرا با زیر نویس های تلویزیونی ، جوری مردم رو نسبت به یارانه ای که از بیت المال پرداخت می شود نه از جیب آقایون و ارثیه پدران بزرگوارشون ، تشویق به انصراف کردند؛ که انگار هر کس یارانه بگیرد مغضوب علیهم و کافر است.



آقاجان  ما عزت و کرامتی که شما دارید اینطوری می دید رو اگه نخوایم باید کی رو ببینیم

با این عملکرد منفعلانه همه چیز ملت و کشور و نظام رو دارید به باد می دهید

در اخر هم جمله ای به آقای روحانی
اقای روحانی  اگه خزانه خالی هست ، خرج میلیاردی برای استخر و سونا و جکوزی توی دفتر کارت دیگه برای چی هست ؟
  مگه چقدر سر کار هستی که یه ست هم تو محل کارت دادی درست کنن

نظرات  (۳۲)

سلام حاج سالار!
انصافا لذت بردم از خوندن مطب.
حق یارت
و حمچنان حمه ما بی صواطیم !!!
سلام حاجی
ممنون از حضورتون . جناب روحانی حالا این گدا پروریه یا دادن عزتمند یارانه توسط دولت دکتر احمدی نژاد ؟ حیف که اونی که باید بفهمه و خجالت بکشه نه می فهمه و نه خجالت می کشه . و در آخر با خوندن همه پست به جا و زیباتون میشه این رو گفت که از ماست که بر ماست یا علی
پاسخ:
سلام
بله 
همین طوره
۲۱ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۱۳ کنیز حضرت مادر(س)
سلام
خدا خیرتون بده حاج آقا خیلی جالب بود جمع آوری مطالب...
پاسخ:
سلام 
خواهش میکنم 
یا علی
سلام

 بسیار عالی بود متشکرم

خدا قوت
پاسخ:
سلام 
ممنون

با سلام

این مطلب به نام شما در گلستان بلاگ منتشر شد.

لینک مطلب :

 http://golestanblog.ir/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%82%D9%84%D8%A7%D9%84-%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1-%D9%88-%D8%B9%D8%B2%D8%AA-%D9%88-%D8%BA%D8%B1%D9%88%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C/

با تشکر از مطالب خوبتان

منتظر مطالب بعدی شما هستیم

۲۳ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۱۷ علیرضا علاقه مندان
سلام
کم مونده بگن هرکی یارانه بگیره خره !!!
...........
18میلیون طرفداراش برن انصراف بدن دیگه .... به ما چه
بیچاره محمود ... بی منت یارانه مون رو میداد بدون هیچ مشکلی
حالا این ورداشته کلی منت گذاشته سرمون و گفته داریم آوارهای دولت قبلی رو ورمیداریم و ......
تف تو روی آدم دروغگو ....
۲۳ فروردين ۹۳ ، ۰۸:۲۸ شبکه وبلاگی صدای تو
مدیر محترم وبلاگ
با سلام.

ضمن تشکر از زحمات شما، مطلب زیبای حضرتعالی برای معرفی و استفاده دیگران، در  سایت صدای تو / sedayeto.ir منتشر شد.

لینک مطلب شما :

http://sedayeto.ir/index.php/the-best-blogs/5610-2014-04-12-03-54-45.html

*** منتظر مطالب تولیدی جدید شما هستیم.

*** تقاضامندیم پس از نوشتن هر پست ، با مراجعه به قسمت ارسال مطلب در سایت، ما را در جریان مطالب جدید خود قرار دهید.

*********  از دوستانتان نیز بخواهید به ما بپیوندند...

با صدای تو ، دیده و شنیده شوید / sedayeto.ir

سلام
مطلب شما در نقل قول منتشر گردید.
با تشکر از ارسال مطلب شما به سایت نقل قول.
چشم به راه مطالب خوب شما هستیم
یاحق
سلام

 ای بانی اشک و روضه های سقا
ای فاطمه ی دوّم بیت مولا
از دامن تو روح ادب را آموخت
آن تشنه ی بی دست کنار دریا
———————————————-
اگرچه در کربلا نبودی تا حزن هزار دلهرگی را از دوش حسین علیه‏السلام برداری، امّا در مدینه ایستادی تا نبض عاشورا را در مدینه به جریان اندازی
———————————————-
دیگر مرا ام البنین نخوانید؛ تا جای پای خاطرات برهنه کودکی‏های پسرانم در ساحل خالی دریای توفانی خیالم، با اندوه مادرانه‏ام، پُر نشود
 مقام معظم رهبری:
*برای یک ملت، خسارتی بزرگ است که افراد آن با کتاب سر و کار نداشته باشند و برای یک فرد، توفیق عظیمی است که با کتاب مأنوس و همواره در حال بهره گیری از آن- یعنی آموختن چیزهای تازه- باشد....*
..................................................................
هیئت مجازی کتاب

http://heyateketab.blog.ir/

 مقام معظم رهبری:
*برای یک ملت، خسارتی بزرگ است که افراد آن با کتاب سر و کار نداشته باشند و برای یک فرد، توفیق عظیمی است که با کتاب مأنوس و همواره در حال بهره گیری از آن- یعنی آموختن چیزهای تازه- باشد....*
..................................................................
هیئت مجازی کتاب

http://heyateketab.blog.ir/

سلام و درود؛
دوست عزیز این مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
http://www.ammarname.ir/node/44037
ما را از بروزرسانی خود آگاه
و با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید .
موفق و پیروز باشید .
http://ammarname.ir -- info@ammarname.ir
یا علی

سلام "حاج سالار"!

پیشنهاد و خواهش میکنم این مطلبتونو به طور منظم ویرایش و آپ دیت کنید.از اونجایی که هر دم از این باغ بری میرسد فکر کنم تا آخر چهار سال کتاب "استقلال کشور و عزت و غرور ایرانی" پیکی از رفروش ترین کتاب ها بشه.(مثل نه ده که یادداشت های حسین قدیانی توی وبلاگ قدیمش بود).

یاعلی

پاسخ:
سلام
از اون جائی که هر روز داره عزتمندی بالا میره و ارزش گذرنامه های ما بیشتر میشه ؛ مثل همین مورد اخر که نماینده ایران توی سازمان مللرو هم دیگه راه نمیدن ؛ جا برای کار خیلی زیاده
ولی این مطلب فقط برای انجام تکلیف و اطلاع رسانی بود
قصد نداریم که دولت رو تخریب کنیم 
فقط به وضع کنونی اعتراض داریم ما 
سلام...

قلب....

http://zareh.blog.ir/post/271

دعوت قرآنی....
سلام دوست عزیز:
واقعا که مختار درست گفته،هر دم از این باغ بری می رسد...
و این داستان ادامه دارد.
پاسخ:
سلام امید جان 
با کمال تاسف بله 
واقعیتیه که فراری ازش نیست
۲۷ فروردين ۹۳ ، ۱۲:۱۶ بیداربیقرار
عالی بود 
پاسخ:
خواهش می کنم 

سلام

مطلب جامعی بود. با نحوه عملکرد دولت جا برای جامع تر شدن هم دارد!

اون روز که تصویر بی احترامی به هاشمی را دیدم پیش خودم گفتم خوبه حداقل از ریاست خبرگان گذاشتندش کنار وگرنه قبحش بدتر هم میشد.

پاسخ:
سلام
به قول یکی از دوستان
هر دم از این باغ بری می رسد
ای کاش از مجمع هم برش می داشتن دیگه تقریبا قبحی نداشت اون قضیه
چون ملاک حال افراده
یا علی
سلام

کریما!

گرفتار آن دردم که تو درمان آنی بنده آن ثنایم که تو سزای آنی من در تو چه دانم؟

تو دانی!تو آنی که گفتی من آنم!آنی.


پاسخ:
سلام
التماس دعا
سلام.
با "فراق کربلا سوزانده جانم را"  به روزیم...
چند خط دلنوشته و یه شعر کوتاهه

منتظر حضور شما و نظرات زیباتون در مورد این مطلب هستم...

التماس دعای فراوان

یا علی مدد
۲۹ فروردين ۹۳ ، ۰۳:۵۰ علی اکبر مجنون الحسین جان
بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین

ارواحناله لک الفدا

باسلام وادب محضر همه ی بزرگواران؛خواهران گرامی و برادران عزیزم

این شعر را از سوی حسینیه ی ققنوس کربلا

به مناسبت میلاد مادرجان عالمین؛فرمانروای کائنات هستی،حضرت فاطمه زهرا ارواحناله لک الفدا هدیه به شما خوبان می نمایم.

امیداست که شما با نشر این شعر استثنائی و زیبا؛باعث خیرات و برکات عالی برای خود وخانواده ی خود و همه عالم شوید.انشاالله

التماس دعای عهدوفرج مولایمان اباصالح المهدی جان

را از هم بخواهیم و فراموش نکنیم


خواب بودم، خواب دیدم مرده ام
بی نهایت خسته و افسرده ام

تا میان گور رفتم دل گرفت
قبر کن سنگ لحد را گل گرفت

روی من خروارها از خاک بود
وای، قبر من چه وحشتناک بود!

بالش زیر سرم از سنگ بود
غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود

هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت
سوره ی حمدی برایم خواند و رفت

خسته بودم هیچ کس یارم نشد
زان میان یک تن خریدارم نشد

نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی
ترس بود و وحشت و دلواپسی

ناله می کردم ولیکن بی جواب
تشنه بودم، در پی یک جرعه آب

آمدند از راه نزدم دو ملک
تیره شد در پیش چشمانم فلک

یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟
دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟

گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود
لرزه بر اندام من افتاده بود!

هر چه کردم سعی تا گویم جواب
سدّ نطقم شد هراس و اضطراب

از سکوتم آن دو گشته خشمگین
رفت بالا گرزهای آتشین

قبر من پر گشته بود از نار و دود
بار دیگر با غضب پرسش نمود:

ای گنه کار سیه دل، بسته پر
نام اربابان خود یک یک ببر

گوئیا لب ها به هم چسبیده بود
گوش گویا نامشان نشنیده بود

نامهای خوبشان از یاد رفت
وای، سعی و زحمتم بر باد رفت

چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد
بار دیگر بر سرم فریاد کرد:

در میان عمر خود کن جستجو
کارهای نیک و زشتت را بگو

هر چه می کردم به اعمالم نگاه
کوله بارم بود مملو از گناه

کارهای زشت من بسیار بود
بر زبان آوردنش دشوار بود

چاره ای جز لب فرو بستن نبود
گرز آتش بر سرم آمد فرود

عمق جانم از حرارت آب شد
روحم از فرط الم بی تاب شد

چون ملائک نا امید از من شدند
حرف آخر را چنین با من زدند:

عمر خود را ای جوان کردی تباه
نامه اعمال تو باشد سیاه

ما که ماموران حق داوریم
پس تو را سوی جهنم می بریم

دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود
دست و پایم بسته در زنجیر بود

نا امید از هرکجا و دل فکار
می کشیدندم به خِفّت سوی نار

ناگهان الطاف حق آغاز شد
از جنان درهای رحمت باز شد

مردی آمد از تبار آسمان
دیگران چون نجم و او چون کهکشان

صورتش خورشید بود و غرق نور
جام چشمانش پر از خمر طهور

لب که نه، سرچشمه ی آب حیات
بین دستش کائنات و ممکنات

چشمهایش زندگانی می سرود
درد را از قلب انسان می زدود

بر سر خود شال سبزی بسته بود
بر دلم مهرش عجب بنشسته بود

کِی به زیبائی او گل می رسید
پیش او یوسف خجالت می کشید

دو ملک سر را به زیر انداختند
بال خود را فرش راهش ساختند

غرق حیرت داشتند این زمزمه
آمده اینجا حسین فاطمه؟!

صاحب روز قیامت آمده
گوئیا بهر شفاعت آمده

سوی من آمد مرا شرمنده کرد
مهربانانه به رویم خنده کرد

گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)
من کجا و دیدن روی حسین (ع)

گفت: آزادش کنید این بنده را
خانه آبادش کنید این بنده را

اینکه این جا این چنین تنها شده
کام او با تربت من وا شده

مادرش او را به عشقم زاده است
گریه کرده بعد شیرش داده است

خویش را در سوز عشقم آب کرد
عکس من را بر دل خود قاب کرد

بارها بر من محبت کرده است
سینه اش را وقف هیئت کرده است

سینه چاک آل زهرا بوده است
چای ریز مجلس ما بوده است

اسم من راز و نیازش بوده است
تربتم مهر نمازش بوده است

پرچم من را به دوشش می کشید
پا برهنه در عزایم می دوید

بهر عباسم به تن کرده کفن
روز تاسوعا شده سقای من

اقتدا بر خواهرم زینب نمود
گاه میشد صورتش بهرم کبود

تا به دنیا بود از من دم زده
او غذای روضه ام را هم زده

قلب او از حب ما لبریز بود
پیش چشمش غیر ما ناچیز بود

با ادب در مجلس ما می نشست
قلب او با روضه ی من می شکست

حرمت ما را به دنیا پاس داشت
ارتباطی تنگ با عباس داشت

اشک او با نام من می شد روان
گریه در روضه نمی دادش امان

بارها لعن امیه کرده است
خویش را نذر رقیه کرده است

گریه کرده چون برای اکبرم
با خود او را نزد زهرا (س) می برم

هرچه باشد او برایم بنده است
او بسوزد، صاحبش شرمنده است

در مرامم نیست او تنها شود
باعث خوشحالی اعدا شود

کشته اشکم، شفیع امتم
شیعیان را مُنجِیَم از درد و غم

گرچه در ظاهر گنه کار است و بد
قلب او بوی محبت میدهد

سختی جان کندن و هول جواب
بس بود بهرش به عنوان عقاب

در قیامت عطر و بویش می دهم
پیش مردم آبرویش می دهم

آری آری، هرکه پا بست من است
نامه ی اعمال او دست من است

ناگهان بیدار گردیدم زخواب
از خجالت گشته بودم خیس آب

دارم اربابی به این خوبی ولی
می کنم در طاعت او تنبلی؟!

من که قلبم جایگاه عشق اوست
پس چرا با معصیت گردیده دوست؟

من که گِریَم بهر او شام و پگاه
پس به نامحرم چرا کردم نگاه؟

من که گوشم روضه ی او را شنید
پس چرا شد طالب ساز پلید؟

چشم و گوش و دست و پا و قلب و دل
جملگی از روی مولایم خجل

شیعه بودن کی شود با ادعا؟
ادعا بس کن اگر مردی بیا

پا بنه در وادی عشق و جنون
حبّ دنیا را ز قلبت کن برون

حبّ دنیا معصیت افزون کند
معصیت قلب ولیّ را خون کند

باش در شادی و غم عبد خدا
کن حسابت را ز بی دینان جدا

قلب مولا را مرنجان ای جوان
تا شوی محبوب رب مهربان

سعی کن حرص و طمع خانه خرابت نکند
غافل از واقعه ی روز حسابت نکند

ای که دم می زنی از عشق حسین بن علی (ع)
آن چنان باش که ارباب جوابت نکند

 

شاعر عزیزاین شعر؛برادر بزرگوارامان

سید امیرحسین حسینی است.

همگی برایش از خداوند جلیل توفیقات

عظیم مسئلت می نمائیم.

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم


سلام
تشکر از شما به خاطر ارسال مطلبتان به سایت "حرف تو"
" استقلال کشور و عزّت و غرور ایرانی "
با آدرس: http://harfeto.ir/?q=node/25303
در این سایت انتشار یافت.
چشم به راه مطالب خوب شما هستیم.
هدیه سایت "حرف تو" به شما:
"حضرت رسول (صلّی‌الله‌علیه‌وآله): خداوند دل‌های بندگانش را بر این سرشته است که هر که به آن‌ها خوبی کند، دوستش بدارند و هر که به آن‌ها بدی کند، دشمنش بدارند."
یا علی
۳۰ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۲۲ میلاد علیدوست
سلام خدمت شما...ایشالا که سالم باشید
با موضوع{عدم انطباق با مقتضیات زمان} درخدمتم
موفق باشید


سلام.
ولادت حضرت زهرا و روز مادر بر شما مبارک باد...
با اشعاری در مورد حضرت زهرا و روز مادر به روزیم.

منتظر شما و نظراتتون
اللهم عجل لولیک الفرج
یا علی مدد
التماس دعا
خدا رحم کند به حالمان.....
۳۱ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۳۳ علی اکبر مجنون الحسین جان
بسم رب الحی ارواحناله لک الفدا

شکرانه میلاد حضرت زهرا "ارواحناله لک الفدا"   
باسلام و ادب محضر شما بزرگواران ؛
عیدی نورانی از حسینیه ی ققنوس کربلا
تقدیم به همه مادران و خواهران و همسران فداکار فاطمی ایران اسلامی
تقدیم به همه برادران مومن و عاشق آل الله ارواحناله لک الفدا
تقدیم به سادات و عام..... کامتان شرین باد از این نبات فاطمی؛آمین یارب العالمین



از امام صادق علیه‏السلام سؤال شد که: «لم صارت المغرب ثلاث رکعات و اربعا بعدها لیس فیها تقصیر فى حضر و لا سفر؟»
چرا نماز مغرب سه رکعت است و نافله‏اش چهار رکعت که در سفر و حضر تقصیر در آن نیست؟ (1)
آن حضرت فرمود: «ان اللَّه عز و جل انزل على نبیه  لکل صلاة رکعتین فى الحضر فاضاف الیها رسول‏اللَّه  لکل صلاه رکعتین فى الحضر و قصر فیها فى السفر الا المغرب و الغداه فلما صلى المغرب بلغه مولد فاطمه علیهم‏السلام فاضاف الیها رکعه شکراللَّه عز و جل فلما ان ولد الحسن علیه‏السلام اضاف الیها رکعتین شکر اللَّه عز و جل فلما ان ولد الحسین علیه‏السلام اضاف الیها رکعتین شکر اللَّه عز و جل فقال للذکر مثل حظ الانثیین فترکها على حالها فى الحضر والسفر.» (2)
خداوند تبارک و تعالى همه‏ى نمازها را بر پیامبر  به صورت دو رکعتى نازل کرد. رسول خدا  (به امر پروردگار) به همه‏ى نمازها به جز نماز مغرب و نماز صبح دو رکعت اضافه نمودند؛ که در حضر به صورت تمام و در سفر به طور قصر خوانده شوند.
هنگامى که رسول خدا  مشغول برپائى نماز مغرب بود. فاطمه علیهاالسلام به دنیا آمد رسول خدا  به شکرانه‏ى این نعمت (و به امر پروردگار) یک رکعت به نماز مغرب اضافه فرمودند. پس چون حسن علیه‏السلام به دنیا آمد، دو رکعت دیگر (به عنوان نافله) به آن سه رکعت اضافه نمودند و زمانى که حسین علیه‏السلام به دنیا آمد، به نافله‏ى مغرب دو رکعت دیگر اضافه فرموده و آن را شکرانه تولد آن حضرت قرار دادند.
1- نماز مسافر را که از چهار رکعت به دو رکعت شکسته مى‏شود نماز قصر گفته و این عمل را تقصیر گویند.
2- من لا یحضر الفقیه، ج 1، ص 454. تهذیب، ج 2، ص 113. وسائل الشیعه، ج 4، ص 88. علل‏الشرایع، ص 324.
التماس دعای عهد وفرج مولایمان ان شاالله فراموش نشود.....

سلام.
با سوالی در مورد امر به معروف به روزیم...؟؟؟؟
منتظر نظرات زیبای شما هستیم...

ممنون میشم اگه مشارکتی در این بحث داشته باشید...
التماس دعا
اللهم عجل لولیک الفرج
یا علی مد
۰۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۸:۳۷ بیدار بیقرار
سلام 
بلاخره یه چیزهایی نوشتم البته در دست تعمیر است خانه دل ما ...

سلام

ریخت و پاش کنید....

کمی برای دل...

http://zareh.blog.ir/post/321


یا علی
۰۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۱:۳۴ علی اکبر مجنون الحسین جان
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام دارم محضر همه ی بزرگواران و یاران حسینیه ی ققنوس کربلا
هدیه ای تقدیم به محضرتان ؛ان شاالله که در نشرش کوشا باشید....
در هرکجا هستید !
اگر مدیر هستید!
اگر مربی و معلم واستاد و حاج فلانی و ورزشکار ونویسنده و شاعر و هر کسب و کار را دارید....
اگر بنده ی خدا  هستید!
اگر خود را خادم و پای رکاب مولایمان حجت خدا می دانید!
خواهشمندم برای رضای خدا این روایت تاثیر گذاررا چاپ کنید وبه دست همه جامعه برسانید!
جامعه ای که خالی از فرمان حضرات آل الله ارواحناله لک الفدا باشد وکسی به فرامین آن بزرگواران
توجه واقعی نداشته باشد!به انحطاط و خودپرستی ها و گناهان بزرگ خواهد پیوست!
با توجه به باطن فرمایشات حضرات آل الله ارواحناله لک الفدا،باید مولایمان امام زمان ارواحناله لک الفدا را یاری نمائیم.ان شاالله

****(هرگز کسى را کوچک نشماریم !!!!)****

على بن یقطین از بزرگان صحابه و مورد توجه امام موسى بن جعفر (ع) و وزیر مقتدر هارون الرشید بود. روزى ابراهیم جمال (ساربان ) خواست به حضور وى برسد. على بن یقطین اجازه نداد. در همان سال على بن یقطین براى زیارت خانه خدا به سوى مکه حرکت کرد و خواست در مدینه خدمت موسى بن جعفر(ع) برسد. حضرت روز اول به او اجازه ملاقات نداد.

روز دوم محضر امام(ع) رسید. عرض کرد: آقا! تقصیر من چیست که اجازه دیدار نمى دهى ؟

حضرت فرمود: به تو اجازه ملاقات ندادم ، به خاطر اینکه تو برادرت ابراهیم جمال را که به درگاه تو آمده و تو به عنوان اینکه او ساربان و تو وزیر هستى اجازه ملاقات ندادى . خداوند حج تو را قبول نمى کند مگر اینکه ابراهیم را از خود، راضى کنى .

مى گوید عرض کردم : مولاى من ! ابراهیم را چگونه ملاقات کنم در حالیکه من در مدینه ام و او در کوفه است . امام(ع) فرمود:  هنگامى که شب فرا رسید، تنها به قبرستان بقیع برو، بدون اینکه کسى از غلامان و اطرافیان بفهمد. در آنجا شترى زین کرده و آماده خواهى دید. سوار بر آن مى شوى و تو را به کوفه مى رساند.

على بن یقطین به قبرستان بقیع رفت . سوار بر آن شتر شد. طولى نکشید در کوفه مقابل در خانه ابراهیم پیاده شد. درب خانه را کوبیده و گفت :  من على بن یقطین هستم .
ابراهیم از درون خانه صدا زد: على بن یقطین ، وزیر هارون ، در خانه من چه کار دارد؟
على گفت : مشکل مهمى دارم .

ابراهیم در را باز نمى کرد. او را قسم داد در را باز کند. همین که در باز شد، داخل اتاق شد. به التماس افتاد و گفت :  ابراهیم ! مولایم امام موسى بن جعفر مرا نمى پذیرد، مگر اینکه تو از تقصیر من بگذرى و مرا ببخشى .

ابراهیم گفت : خدا تو را ببخشد.
وزیر به این رضایت قانع نشد. صورت بر زمین گذاشت . ابراهیم را قسم داد تا قدم روى صورت او بگذارد؛ ولى ابراهیم به این عمل حاضر نشد. مرتبه دوم او را قسم داد. وى قبول نمود، پا به صورت وزیر گذاشت . در آن لحظه اى که ابراهیم پاى خود را روى صورت على بن یقطین گذاشته بود، على مى گفت : خدایا! شاهد باش .
سپس از منزل بیرون آمد. سوار بر شتر شد و در همان شب ، شتر را بر در خانه امام در مدینه خواباند و اجازه خواست وارد شود. امام این دفعه اجازه داد و او را پذیرفت .
پی نوشت :
بحار: ج 48،ص 85.
التماس دعای عهد و فرج مولایمان ان شاالله
امیدوارم شمابزرگواران ازکسانی باشیدکه  فوج فوج به یاری حضرت اباصالح المهدی جان خواهید شتافت.
۰۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۹:۰۹ علی اکبر مجنون الحسین جان
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم....
تقدیم به شما گرامییان
از سوی حسینیه ی ققنوس کربلا
خوشبخت باشیدوشیرین کام ان شاالله و از یاران مولایمان اباصالح المهدی ارواحناله لک الفدا
دل مولاجانمان را با خوشبختی و مهربانی خویش با خانواده و وفاداری به همسر و اهل خود شاد کنید
برای خوشبختی همدیگر بسیار دعا کنید.
رضای مولایمان رضای خداست!
امیداست آن سرورعالم؛از همه ی ما در این صبح جمعه ی الهی راضی شود.
امیدوارم هرگز یک تار موی از سر مَحْرَمِتان به نامحرمان دنیا نفروشید.
حلال خدا را حرام نکنید و حرام خدا را حلال نشمارید....
آمین یارب العالمین
زندگی به سبک شهدا!!!
 «می‌برم با خانم و بچه‌ها بخوریم»
جعبه شیرینی رو جلو بردم و تعارف کردم. یکی برداشت و گفت: می‌توانم یکی دیگر هم بردارم؟
گفتم : البته این حرفا چیه؟ سید یک شیرینی دیگر هم برداشت.
هر جا که غذای خوشمزه یا شیرینی یا شکلاتی تعارفش می‌کردند، بر می‌داشت اما نمی‌خورد. می‌گفت: «می‌برم تا با خانم و بچه‌ها با هم بخوریم.»
به ما هم توصیه می‌کرد که این خیلی موثر است آدم شیرینی‌های زندگی‌اش را با خانواده‌اش تقسیم کند.
شاید برای همین هم همیشه در خانه نماز را به جماعت می‌خواند.
پی نوشت:
برداشتی از کتاب مجموعه خاطرات شهیدسید مرتضی  آوینی
التماس دعای عهد وفرج مولایمان را فراموش نکنیم.....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">