روزانه نویسی های من

روزانه نویسی من از فرودگاه مهر آباد، ترمینال حجاج در اردیبهشت 1390 شروع شد

روزانه نویسی های من

روزانه نویسی من از فرودگاه مهر آباد، ترمینال حجاج در اردیبهشت 1390 شروع شد

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انتهای جاده» ثبت شده است

سلام
جاتون خالی تعطیلات آخر هفته گذشته رفتیم شهرستان (آفرین، دقیقا می خواستم بگم رفتیم سفر :) )

خلاصه ما هم که راننده جاده،  مسیرای طولانی رو فقط شبا میرم، اول شب راه افتادیم

مسیر هم یه جاده جدید که هنوز راه اندازی نشده ؛ از وسط بیابون

تاریکی و ظلماتی بود اصلن. البت چون دهم ماه بود یه نیم چه مهتابی هم بود تو آسمون



خلاصه که هر چی می رفتیم جاده هم می رفت

اصلن انگار تمامی نداشت...

خب دیگه حوصله ندارم خیلی بنویسم بریم سر اصل مطلب ، مخصوصا که فلسفی نوشتن فسفر زیادی می سوزونه

( پس چی فک کردی ، با یه متن فلسفی روبرو هستی داداش، چی خیال کردی)

جاده تمام نمیشه هیچ وقت. می دونی چرا ؟

چون هیچ جاده ای رو نساختن برای اینکه یه جا تمام بشه

جاده رو می سازن برای اینکه همیشه ادامه دشته باشه ، به اصطلاح جاده بن بست نداره

سوال:  خب حاجی این یعنی چی؟

جواب: تو زندگی تو بعضی مسائل نباید دنبال تهش باشی، چون نه تنها به تهش نمی رسی بلکه بقیه زندگیت رو هم هدر میدی

دوستان عزیز بهتون تبریک میگم یعنی تا اینجا مطلب رو خوندید؟ :-D

۳۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۱ ۲۶ آذر ۹۲ ، ۱۸:۳۲
حاج سالار