روزانه نویسی های من

روزانه نویسی من از فرودگاه مهر آباد، ترمینال حجاج در اردیبهشت 1390 شروع شد

روزانه نویسی های من

روزانه نویسی من از فرودگاه مهر آباد، ترمینال حجاج در اردیبهشت 1390 شروع شد

۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

سلام 

برخی دیدارها کلا حال و هواشون با بقیه دیدارها متفاوته.

مثلا دیدارهائی که با خانواده های شهدای صابرین داشتیم، برای خودش یه حال و هوائی داشت یا دیدار با خانواده شهید مدافع حرم.


اما دیداری که جمعه این هفته داشتیم ، با همه دیدارهای قبلی متفاوت بود. 

شهدای قبلی همه در میدان نبرد و در لباس رزم شهید شده بودند، ولی شهیدی که این هفته رفتیم منزلشون در لباس شاگردی امام صادق ، در همین کوچه و خیابون هائی که هر روز با بی تفاوتی ها و بستن چشمامون از توشون رد می شیم، شهید شد.

شهادتی که در راه فریضه در حال فراموشی امر به معروف رخ داد.

----------------

از چند روز قبل با مادر شهید برای ساعت 4 عصر جمعه 26 اردیبهشت قرار دیدار گذاشتیم.

ساعت 2 ظهر بود که برای یادآوری قرار ساعت4 چند بار منزل شهید تماس گرفتیم ولی کسی جواب نداد.

کمی نگران شدم. چون بعضی از دوستان دیداری از شهرستان برای این دیدار راه افتادهبودند و اگه توی این زمان کنسل می شد مجبور بودن کلی راه رو برگردن.

با بچه های دیدار هم ساعت 3:45 دقیقه ابتدای 20 متری افسریه قرار گذاشته بودیم.

کمی زودتر از خونه بیرون اومدم و اول رفتم جلوی منزل شهید. 

زنگ منزل رو که زدم مادر شهید جواب داد. خواستند در رو باز کنن که گفتم ساعت 4 با دوستان خدمت می رسم. 

بعد سریع رفتم محلی که با بچه ها قرار گذاشته بودیم. 

مثل همیشه چندنفری از خانم ها و آقایون قبل از موعد مقرر تو محل بودند و باز هم مثل همیشه چند نفری تاخیر داشتند. 

البته ناگفته نمونه که یکی ازدوستان هم کلا راه رو گم کرد و با وجود اینکه کلی راه رو تا افسریه اومده بود ولی نتونست تو دیدار شرکت کنه.


آقا سعید تاجیک هم که شب قبل برنامه رو براشون توضیح داده بودن، افتخار دادند و در جمع بچه ها حضور پیدا کردند.

ساعت 4:10 دقیقه بود که با بچه ها جلوی منزل شهیدایستاده بودیم.

هنوز 5-6 نفری هم تو راه بودند. 


۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۲:۳۰
بسم الله الرحمن الرحیم
*ثبت نام دیدار جدید آغاز شد*
درابتدا قرار بر این بود که خدمت مادر شهید  صبوری برسیم که به خاطر مشکلی که برای ایشون پیش اومد برنامه دیدار با خانواده شهید علی خلیلی رو مهیا کردیم

اطلاعات دیدار در ادامه مطلب
۱۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۱:۳۴
سلام 
اگه تاکنون فیلم "چ" رو ندیدین توصیه میکنم حتما حتی اگه اهل سینمارفتن هم نیستین ، از دست ندین و حتما این بار بروید سینما
و مطمئن باشید که هنگام خروج راضی خواهید بود.

بعد از مدتها سینما نرفتن(هم به علت مشغله و هم نبودن فیلم مناسب) به دعوت سازمان بسیج اصحاب رسانه برای اکران اختصاصی فیلم"چ" راهی پردیس سینمائی ونوس شدیم.


البته قصد داشتم حتما دو تا فیلم رو برم سینما ببینم یکی همین "چ" و یکی هم "شیار 143درجه"

وقتی خواستم این مطلب رو بنویسم شیطونه میگفت مثل خیلی ها با انتقاد های بنی اسرائیلی به فیلم، خودم رو روشنفکر نشون بدم و در آخر هم بگم که از حاتمی کیا همچین فیلمی بعید بود و از این جور تزهائی که منور الفکرهای جامعه ما عادت کردن بدن. از نظر این آقایون تنها فیلمی خوبه و شایسته تقدیره که در مورد شرایط کشور سیاهنمائی کنه(به قول خودشون انتقادی باشه) و ینگه دنیا رو هم بهشت برین و اتوپیا (آرمان شهر) نشون بده(دقیقا دو عنصر اصلی فیلم اسکار گرفته اصغر فرهادی).

اما وقتی به حس خودم زمانی که فیلم تمام شد و روی صندلی سینما نشسته بودم، رجوع کردم، دیدم چرا نباید خودم باشم و برای به‌به و چه‌چه دیگران حس واقعی خودم رو ابراز نکنم. 
یا برای اینکه مطلب و مقاله ام توی چهارتا مجله زرد سینمائی چاپ بشه ، واقعیت رو نه اون طوری که هست بلکه اونطوری که صاحبان زر و زور دوست دارن بنویسم (مخاطب خاص داره)

واقعیت اینه که وقتی فیلم تمام شد، من دوست نداشت از روی صندلی سینما بلند بشم، دوست داشتم بشینم و فیلم ادامه پیدا کنه و سکانس بعدی و روز دیگری از زندگی چمران به نمایش گذاشته بشه.

این یعنی کارگردان موفق شده مخاطب را همراه خودش کنه. 

آخرین فیلم حاتمی کیا واقعا فیلم زیبائی شده و چند دلیل داره .

یک اینکه فیلم داستان قوی و خوبی داره . حس تعلیقی که داستان فیلم در بیننده ایجاد میکنه از همون ابتدا مخاطب رو همراه میکنه و بیننده متوجه گذر زمان نمیشه.( ندیدم کسی از دیدن "چ" توی سینما خسته بشه)

در کنار این حس تعلیق ، خود محتوای داستان با وجود شخص محور بودن فیلم، خوب تونسته درد و رنج مردم کردستان رو از دست گروهک هائی که به بهانه ازادی همین مردم به جان و مال و ناموسشون حمله کردن رو نشون بده.


جدای از اتفاقی که در سکانس پایانی فیلم به خاطر لجاجت نقش اول برای فیلم افتاد، کارگردان خوب تونسته این عناصر داستانی رو با عوامل جور کنه و به لحاظ فنی فیلم نمره بالائی می گیره.

نکته قوت دیگه، شخصیتو کاراکتر دکتر چمران فیلم هست. 

خیلی ها دوست داشتند وقتی قراره فیلمی در مورد شهید دکتر چمران ببینن، از اول تا اخر فیلم دکتر چمران را در حال شلیک با اسلحه های گوناگون در موقعیت های سخت و نفس گیر ببینن. و وقتی "چ" رو دیدن به هیچ وجه راضی نشدن و شروع به انتقاد کردن. 

اما این نکته مثبت فیلم هست. حاتمی کیا بر خلاف اون تصور غلطی که از شهید چمران در ذهن نسل سومی ها به تصویر کشیدن (دکتر چمران  یک چریک و رزمنده فوق العاده با تحصیلات عالی بود که از ناز و نعمت گذشت و بخاطر اسلام و انقلاب جون خودش رو در جنگ فدا کرد)  یک انسان اندیشمند و متفکر و عارفی  نشون میده که تکلیف گرا هست و خود رو بازیچه احساس نمیکنه. (اصل قرار دادن مهم ترین ِویژگی)
تا جائی که مامور به مداراست مدارا میکنه و جائی که مکلف به جنگیدنه دست به اسلحه می بره.
(البته سکانسی که دکتر چمران تو زیر زمین ساختمان سپاه که به همین موضوع اشاره میکنه یه خورده  خیلی شعاری شده و تو ذوق میزنه ، لازم نبود برای اشاره به این موضوع حتما دکتر چمران شخنرانی کنه که . شاید یه دیالگون دونفره خیلی بهتره جواب میداد)

الغرض شهید دکتر چمران قبل از اینکه فرمانده جنگ های نا منظم باشه، قبل از این که حتی نماینده وفرستاده دولت و ... باشه 
یک عارف دلسوخته و یک مسلمان واقعی هست. 
کسی که انجام به تکلیف برایش مهم تر از نتیجه هست (آفتی که امروزه بخش اعظم نیروهای مومن و معتقد رو زمینه کرده یعنی نتیجه گرا بودن)



در کنار این موارد شاید انتقاد یکه به فیلم وارد هست ، کاراکتر شهیداصغر وصالی فرمانده سپاهیان مستقرتو پاوه هست که توی فیلم به خامی میزنه این شخصیت

درسته که این شهید گرانقدر به لحاظ سنی و  تجربه به پای دکتر چمران نمیرسه ولی نباید فراموش کرد که  همین فرمانده های جوان  همچون باقری و همت و زین الدین های 24-25 ساله بودند که عملیات هایی طراحی کردند که کارکشته ترین طراحان و مهندسان نظامی نه فقط عراق بلکه ارتش های بزرگ جهان را در حیرت فرو بردند. پس می بایست شهید وصالی رو همون طور که بود نشون میداد یعنی یک فرمانده

توی این فیلم در مورد کاراکتر شهید وصالی جنبه جوان انقلابی پر از انرژی و عاشق شهادت بودن شهید وصالی بر فرمانده بودن و مدبر و مدیریتش غلبه پیدا کرده به خصوص در سکانسی که بین نیروهای سپاه درگیری ایجاد شد و همچنین اختلاف با دکتر چمران بر سر اینکه در داخل شهر بجنگند یا در ساختما سپاه موضع بگیرند.

در مجموع فیلم چ بسیار خوش ساخت و زیبا شده و همین امر موجب شده تا حتما یک بار دیگه جلوی این پرده خاکستری بشینم و فیلم رودوباره و شاید هم سه باره ببینم. چرا که بار اول نه تنها سیر نشدم بلکه عطشم هم بیشتر شد.

۱۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱ ۱۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۴۲

52 روز گذشت1

ولی فقط "گذشت" یه مقدار خیلی کمه در بیان این روزها که گذشت

فرزند انسان بزرگ میشه اما ساده انگارانه هست که فکر کنید

با خوردن و آشامیدن بزرگ میشه 


فرزند انسان

با

خون دل خوردن ها

با

دل نگرانی ها

با 

غصه خوردن ها

با

گریه کردن ها

و

با هزاران دلواپسی های مادر و پدر هست که بزرگ میشه


دلواپسی


خیلی سخته موقعی که

همه امید یکی باشی

ولی نتونی براش کاری کنی

این رو زمانی درک خواهید کرد که پدر یا مادر بشین 



پ.ن
امروز دخترم 52 روزه شد...



۲۳ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۵:۵۶