روزانه نویسی های من

روزانه نویسی من از فرودگاه مهر آباد، ترمینال حجاج در اردیبهشت 1390 شروع شد

روزانه نویسی های من

روزانه نویسی من از فرودگاه مهر آباد، ترمینال حجاج در اردیبهشت 1390 شروع شد

انتها...

سه شنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۲، ۰۶:۳۲ ب.ظ
سلام
جاتون خالی تعطیلات آخر هفته گذشته رفتیم شهرستان (آفرین، دقیقا می خواستم بگم رفتیم سفر :) )

خلاصه ما هم که راننده جاده،  مسیرای طولانی رو فقط شبا میرم، اول شب راه افتادیم

مسیر هم یه جاده جدید که هنوز راه اندازی نشده ؛ از وسط بیابون

تاریکی و ظلماتی بود اصلن. البت چون دهم ماه بود یه نیم چه مهتابی هم بود تو آسمون



خلاصه که هر چی می رفتیم جاده هم می رفت

اصلن انگار تمامی نداشت...

خب دیگه حوصله ندارم خیلی بنویسم بریم سر اصل مطلب ، مخصوصا که فلسفی نوشتن فسفر زیادی می سوزونه

( پس چی فک کردی ، با یه متن فلسفی روبرو هستی داداش، چی خیال کردی)

جاده تمام نمیشه هیچ وقت. می دونی چرا ؟

چون هیچ جاده ای رو نساختن برای اینکه یه جا تمام بشه

جاده رو می سازن برای اینکه همیشه ادامه دشته باشه ، به اصطلاح جاده بن بست نداره

سوال:  خب حاجی این یعنی چی؟

جواب: تو زندگی تو بعضی مسائل نباید دنبال تهش باشی، چون نه تنها به تهش نمی رسی بلکه بقیه زندگیت رو هم هدر میدی

دوستان عزیز بهتون تبریک میگم یعنی تا اینجا مطلب رو خوندید؟ :-D

نظرات  (۳۳)

۲۶ آذر ۹۲ ، ۱۸:۴۲ سیدمجتبی رفیعی اردکانی
دمت گرم؛ یک پارادوکس؛ متنی که می خواست به ما سفارش کنه که تا ته بعضی مسائل نری، ما رو تا ته متن بردی؛ اما این ته، کجا و آن ته کجا!
پاسخ:
سلام
خوشم اومد
خب گرفتی مطلبو سید
خیلی جالب بود حاجی. یاد شعر قیصر افتادم:
قطار می رود
تو می روی
تمام ایستگاه می رود 
و من ...
پاسخ:
سلام سید جان
به به
متن مزین شد به نام مرحوم قیصر امین پور
خدا رحمتش کنه
شعر حاشیه نشینش رو عجیب دوست دارم
یا علی
۲۶ آذر ۹۲ ، ۲۰:۲۳ فدایی زینب...
حاج سالار
:|
بله .... شما هم که راننده جاده !! تا ته مطلب ما رو بردی !!
مخلصیم حاجی ... بد جود دلمون تنگته ...
پاسخ:
ولی اینو جدی گفتم 
یه بار حدود 30 ساعت پشت فرمون بودم 
فقط سه یا چهار ساعت اونم تیکه تیکه خوابیدم وسط راه 

سلام ممنون از حضورتون
گاهی به آسمان که خیره می شوم
بغض را در نگاه خورشید می بینم
بغضش قطره قطره میبارد و اندوهش آنقدر یخ می زند
که رشته ی افکارم را پاره میکند
به خود که میآیم میبینم
آسمان همان دل تب دار من بود
و خورشید چشمان خیس از بارانم...
دل است دیگر
گیر دارد گاهی اوقات
انگــــــــــــــــار
پاسخ:
سلام 
خواهش می کنم 
ممنون از متن زیباتون
۲۶ آذر ۹۲ ، ۲۳:۳۸ محمدصادق ملکی
سلام
آخرش چی شد؟
جاده تموم شد یا نه؟
من هرچی فکر میکنم میبینم باید جاده تموم شده باشه، شدش دیگه؟
بعد از اینکه تموم شد چی شد؟
:)

۲۷ آذر ۹۲ ، ۰۲:۲۶ فاطمه باصری
سلام

 خدایا ! ببخشای مرا . . . آنقدر که حسرت نداشته هایم را خوردم ، شاکر داشته هایم نبودم . . .
۲۷ آذر ۹۲ ، ۰۲:۲۷ فاطمه باصری
من خدا را دارم! کوله بارم بر دوش سفرى مى‎ ‎باید،سفرى تاته تنهایى محض، هرکجا لرزیدى،از سفر ترسیدى فقط آهسته بگو: من خدا را دارم!

۲۷ آذر ۹۲ ، ۱۱:۱۶ بنده ی خدا (زهرا)

سلام

ممنون استفاده بردیم

پاسخ:
سلام 
خواهش میکنم 

سلام حاجی خسته نباشین
حالا هی جاده رفت شما رفتین هی اون رفت شما رفتین
خدا قوت ولی رانندگی تو شبم خیلی سخته ها

پاسخ:
سلام 
اره دیگه حالا ما برو جادهبرو 
آخرشمو ما کم آوردیم دیگه 
زدیم بغل و جاده تنها رفت 
نه اتفاقا رانندگی تو شب خیلی سخت نیست 
ولی عالمی داره برای خودش 

۲۷ آذر ۹۲ ، ۱۸:۴۰ فرزندِ زهـــــــــــرا (س) ...
عجــــــــــــــــــــــب!!!
پاسخ:
چــــــــــــــــــــــــــراااا !
۲۸ آذر ۹۲ ، ۰۰:۳۱ فاطمه باصری
سلام

 خدا به قلب کوچکم وسعت ده تا بتوانم بزرگیت را درک کنم و در دریای بزرگی و پاکی و مهربانی تو قرق شوم و به بالهایم توانی ده تا بتوانم به سوی تو پرواز کنم تو که آشنا ترین آشنایی

۲۸ آذر ۹۲ ، ۱۸:۲۲ علیرضا علاقه مندان
سلام
اولش خیلی طوفانی بود
تهش رسیدیم،دیدیم رکب خوردیم
یهو تغییر فاز دادین
جالب بود
به قول بچه های دیدار
عجــــــــــــــــــــــــب
پاسخ:
سلام
واااا
چرا رکب؟؟؟؟
متن خیلی دقیق و حساب شده بود
کجاش برات مبهم بود؟
۲۸ آذر ۹۲ ، ۲۱:۰۹ بانوی میلیاردر
سلام جالب بود... اما ببخشیدااا اصلا حرفتونو قبول ندارم اگه حس کردین که اون جاده طولانیه و ته نداره بخاطر اینه که از نظر روحی یا وسایل سفر و شاید موارد دیگه مجهز نبودینو طولانی بودن راه خودشو بهتون نشون داده... برای هر راهی اگه مجهز باشی میتونی به انتهاش برسی حتی اگرم عمر کفاف نده میتونی پایه گذار بقیه برای ادامه راه باشین... فکر کردین فقط خودتون میتونید فلسفی بنویسید؟؟!!! خخخخ... موفق باشید... راستی اگه پست "برنامه من" رو میخوندین متوجه میشدین که یکییییی از اهداف من پوله... .گرنه هدف اصلی من چیز دیگه ایه... بازم بهم سر بزنید... تشکر
پاسخ:
سلام 
نه دیگه توجه نکردین 
وقتی فلسفه راه تمام نشدن باشه ، دیگه انتهائیبراش متصور نیست که با مهیا بودن وسایل و ابزار راه ، بخواین بهش برسین 
علی ای حال موفق باشید
۰۱ دی ۹۲ ، ۱۶:۵۰ سیدمجتبی رفیعی اردکانی
سلام
بازم مطلبت رو خوندم و ازش لذت بردم؛
هر چند پستی اخری که گذاشتم وقتش گذشته، ولی خوندنش خالی از لطف نیست.
۰۱ دی ۹۲ ، ۱۸:۴۴ سیدمجتبی رفیعی اردکانی
سلام به همه خونندگان وبلاگ آقا سالار!
من می خوام اینجا افشاگری کنم؛
حاج سالار میگه خیلی مادرزن خوبی گیرش اومده، خیلی.
آدم تو این دور و زمونه کم آدم پیدا می شه که مادرزنش رو دوست داشته باشه؛ ولی حاج سالار مادرزنش رو دوست داره.
حالا من نمی دونم از زنش می ترسه که مادرزنش رو دوس داره، یا واقعا بدون هیچ ترس و واهمه ای، مادرزنش رو دوست داره.
شما خوانندگان، حاج سالار جواب بدین: حاج سالار چه جور آدمیه؟ خودش میگه که باید دید با چه نیتی مادرخانماتون رو احترام می کنید. اینجا (قسمت نظرات)
به هر حال همین جا جواب بدین که به نظرتون حاج سالار چرا می گه مادرخانمش خیلی خوبه.
پاسخ:
سید نکن اینکارا رو
بگم سید؟ بگم ؟
نه بگم ؟؟؟

والسلام علی من التبع الهدی
۰۲ دی ۹۲ ، ۱۰:۳۶ فاطمه باصری
سلام

 اربعین آمد و اشکم ز بصر میآید

                               گوییا زینب محزون ز سفر میآید

باز در کرب و بلا شیون و شینی برپاست

                                   کز اسیران ره شام خبر میآید

۰۲ دی ۹۲ ، ۲۱:۳۶ ستارگان خاکی
 دختر ایران زمین جـانـبـازی ﺍﺳـﺖ ﺑـﺮﺍﯼ ﺧـﻮﺩﺵ ، ﺍﯾـﻦ ﭼـﺎدر تو ! ﺩﺭ ﺑـﺮﺍﺑـﺮ ﺗـﺮﮐﺶ ﻫـﺎﯼ ﻧـﮕـﺎﻩ ﻣﺴـﻤـﻮﻡ ﺗـﮑـﻪ ﺗـﮑـﻪ ﻣـﯽ ﺷـﻮﺩ! ﺍﻣـﺎ ﺗﺴﻠﯿـﻢ ﻫـﺮﮔـﺰ...
با مطلب جدیدی به روزم دوست داشتید سربزنید.
التماس دعا[گل]
۰۳ دی ۹۲ ، ۰۸:۴۵ فاطمه باصری
سلام

 “عشق و محبت” ردپای خدا در زندگیست

امیدوارم زندگیت پر از ردپای خدا باشد . . .


سلام[خونسرد]
وب زیبایی دارید[خونسرد]
با اجازه من لینکتون کردم اگر مایل به لینک هستید منو هم لینک کنید[خونسرد]
آدرس وبم اینه bbaasseerrii.blogfa.com لطفا مرا به اسم( یا مهدی ادرکنی ) لینک کنید[خونسرد]

باتشکر (محمد باصری)
سلام[خونسرد]
وب زیبایی دارید[خونسرد]
با اجازه من لینکتون کردم اگر مایل به لینک هستید منو هم لینک کنید[خونسرد]
آدرس وبم اینه bbaaseerrii.blogfa.com لطفا مرا به اسم( یا مهدی ادرکنی ) لینک کنید[خونسرد]
سلام حاجی عجب سر کار میزاری بعدش قشنگ جمع و جور میکنی ها دمت گرم :) 
یاد اون سفر اصفهان بخیر شب تو راه خوابیدیم 
بعد هم که رسیدیم قم دنبال یک جا برا شام بودیم 
یک ماه دیگه تا یک سال مونده 

پاسخ:
سلام حاجی 

اصلا سر کاری نبود فید 
نکته ی دقیقی داشت مطلب 
بله یاد اصفهان و شهداش هم بخیر 
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتیم 

جاده اگر انتهایش معلوم باشد که جاده نیست...
راهی است بسیار کوتاه...
برای دل دادن اول باید راه و رسم دلدادگی آموخت...
جاده مسیری است طولانی برای اوج گرفتن.
----------
احتمالا بحث سر خودشیرینی تو فامیله انقد میگه مادر زنشون دوسشون داره...
شایدم بقول حاج آقا قرائتی اونی که زن یا همسرشو دوسداشته باشه ولی پدر مادر همسرشو دوس نداشته باشه اصلا مومن نیست یا عاشق نیست
پاسخ:
سلام 

ممنون که قابل دونستید (البته ای کاش ادرس وب هم می گذاشتین تا دیدتون رو با بازدید پاسخ می دادم)

بله کاملا صحیح می فرمائید در مورد فرق جاده و راه 

منظور من بحث تسلسل و بی انتها بودن برخی موارد در زندگی مادی بود که جاده یک مثل از این معناست.

اوج گرفتن رو خیلی خوب اشاره کردید ولی میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است

اون جاده کجا و این جاده کجا 

اون طریق من الغریب الی الحبیب است و این سبیل من حیث هو هو
-----------
در مورد مادرزن هم اگه به وبلاگ آقا سید مراجعه کرده باشین ، متوجه اصل مطلب می شین 

ولی جدا من اهل خود شیرینی نیستم که اگر بودم وضعیتم خیلی متفاوت با الان بود.

آدم باید قدر شناس زحمات بزرگا باشه 

با تشکر 

موفق باشید

۰۳ دی ۹۲ ، ۲۱:۱۷ دلبستگی امام زمان عج........... به امام ره و شهداء

یعقوب ها پیراهنت را دوست دارند

شاعرترین ها دیدنت را دوست دارند

ای آن که از خون تنت یاقوت رویید

این خاک ها هرم تنت را دوست دارند

نفرین به آنهایی که یک عمر است، یکریز

در خاک و خون غلتیدنت را دوست دارند

نفرین به آنها که نمی خواهند باشی

آنها که فصل رفتنت را دوست دارند

یوسف! برادرها پشیمانند برگرد

یعقوب ها برگشتنت را دوست دارند

حالا ما یه چیزی گفتیم شما به دل نگیرید...
منظورتون رو از مطالب گرفتم شاید یکی از دلایل نوشتن بنده در خصوص متن آخری رجوع کردن به نظرات سایر رفقاتون بود ... هول شدیم یه چیزی پروندیم شما بذارید به حساب بیسوادی حقیر....
-----------
گاهی ماه تا ماه آه میکشم
شاید
فقط شاید
نیم نگاهِ بغضم بیفتد در صورت نمناک ماه...
ماه میشود
ماه من...
وقتی چین میافتد بر لبخندهای تردینه اش...
قیاسی نیست بین ماه من با ماه من...
ماه من آه دارد و آه من ماه...
-------------
منظورم در خصوص مادر زن و جی نگیرید مزاح کودکانه ای بود
پاسخ:
سلام
منو به دل گرفتن ؟؟؟
متوجه بودم شوخی می کنید
علی ای حال موفق باشید...


ممنون از پاسختان
پاسخ:
موفق باشید

سلام

من هم به شما تبریک می گویم که توانستید عقل کل!!! را هم برای خواندن یک مطلب بدون ته به اینجا بکشانید!

پاسخ:
سلام بر جناب عقل کل
آقور به خیر
از این ورا ؟
اختیار دارید اتفاقا این مطلب با این که محتواش بر بی ته بودن یک سری مقولات در زندگی انسان بود، نکته ش در این بود که ته داشت.
بازم از این کارا بکن و به ما سر بزن
یا علی
با تشکر
۰۵ دی ۹۲ ، ۱۹:۲۰ علی اکبر مجنون الحسین جان
بسم رب الحی

سلام محضر برادر فیلسوف ما...

اما خنده اش یک گوشه از دل و اصل این مطلب!

اگر باجسم به جاده بزنی !؟!

همیشه ته جاده را نخواهی دید!!!

داداش فیلسوف ما...

اما اگر آقایی خدا را یاد گرفتی وبه دیگران هم دادی!

ته تمام جاده ها را می بینی!

باید جواد باشی تا تهش را را ببینی!

تعلقت را رها کن...

جسم را ندیده بگیر...

غافل بودن را کنار بفرما بگذار....

کمال را می یابی ...

بعد می فرمایی راههای آسمان را از من بپرسید که سوگند به خدا

راه های آسمان را از راههای زمین آگاه ترم!

آره داداش گلم....

دلت بزرگ و راهت پر از نور و مظهر خدا بشوی انشاالله...

بخل نداشته باش!

از یک شاخه گل هم دریغ نفرما....

زرق وبرق ها را رها بفرمایی...

درست می شود..انشاالله...

التماس دعای عهد وفرج مولایمان فراموشمان نشود....
پاسخ:
سلام 
ای بابا سید فیلسوف کجا بود 
پای استدلالیان چوبین بود 
پای چوبین سخت بی تمکین بود
شما دعا بفرمائید ان شالله درست میشه 
الهم عجل لولیک الفرج 
یا علی مدد
عالی بود
التماس دعا
پاسخ:
سلام
ممنون
نظر لطفتونه
با تشکر
۰۶ دی ۹۲ ، ۲۲:۲۵ بانوی میلیاردر
سلام حاج آقا... آپ نکردین که... منتظر نوشته های فلسفیتون هستم!!! :)))).... بابت اونم که گفتید فکر میکنی پیشرفت کردی یا نه... باید بگم که خیلیییی بهتر از اون چیزی که فکر میکردم اوضاع داره پیش میره... حتی توی راهی که برا خودم انتخاب کردم معنویتمم داره بالاتر میره... تا زمانی که من عشقمو تو قلبمو با خودم دارم یعنی همه چی دارم... مطمئنم وقتی به این باور برسم میلیاردر که سهله همه چی مال منه... و دارم خودمو به این باور میرسونم... خدا عشقیه که کاش یکم قدرشو بدونیم (دعام کنید)
پاسخ:
سلام
 بیشتر تند تند آپ کردن مخصوص سفر رفتن هام هست که کلی سوژه و مطلب و زمان برای نوشتن وجود داره
توی بقیه ایام کم گوی و گزیده گوی رو بیشتر ترجیح می دم
فلسفه کجا بود ای بابا...
ان شا الله موفق باشید
با تشکر
۰۷ دی ۹۲ ، ۰۱:۱۷ علی اکبر مجنون الحسین جان
بسم رب الحسین روحنافدا

سلام دادا جان

حقیقت است و عجیب امتحانشان را پس دادند..

اما به جد عرض می کنم مطلب بسیار زیبا وجالبی را نوشته بودید و بنده کمترین خنده ام گرفته بود از سرکار بودن خودمان...

برادرجان انشاالله مولا برای ما دعاکنند و گرنه بنده کمترین که در محضر حضرتشان گردو خاک هم نیستم در آن هیبت اکمل..

اللهم عجل لولیک الفرج
یاعلی مددی
پاسخ:
سلام
  التماس دعا داریم
یا علی مدد
۰۹ دی ۹۲ ، ۱۶:۳۸ حدیث فروزان
ســـلام...
کلا مثل اکثر اوقات حساب شده بـــود دیگه؟!
موفق باشین!
پاسخ:
سلام
ممنون

 میدونم سرکاری نبود پشتش حرفی است کاملا به قول یکی از دوستان مبرهن هستم :) خخخخخخخ موفق باشی التماس دعا 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">