روزانه نویسی های من

روزانه نویسی من از فرودگاه مهر آباد، ترمینال حجاج در اردیبهشت 1390 شروع شد

روزانه نویسی های من

روزانه نویسی من از فرودگاه مهر آباد، ترمینال حجاج در اردیبهشت 1390 شروع شد

ازخوبی های سفر اینه که ادم رو به فکر وا می داره

نمونه اش همین مهرای یک بار مصرفه که اصلا ما ملتفتش نبودیم.

ولی خوب نماز خوندن روش خیلی حال میده

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۸:۱۸

الان توی مدینه هستم.

چیزی نمیتونم بگم فقط یه عکس براتون می ذارم خودتون بگیرید:

این عکس یه درب خونه هست...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۸:۱۵

بالاخره خان شیشم رو هم رد کردیم و فقط مونده غول سفید که خان هفتم هست.


ساعت6:30 صبح توی غول سفید نشستیم.


یعنی غول سفیدسقوط می کنه؟

خدا می دونه؟

طبق یه برنامه از پیش طراحی شده با مسئول تحویل بار کلی رفیق شدم ودست آخر هم بهش گفتم اقا یه جای اکازیون وتوپ کناره پنجره به ما بده ،اون بنده خدا هم یه جای خوب به ما داد.کلی به این رفیق حاج اقامون فخر فروختیم که عمرا بذارم کنار پنجره بیای .

ولی هنوز پرواز نکرده بودیم سر مهمان دار اومد گفت یه خانواده هستن که جای کنار هم ندارن دونفر مردونگی کنن جاشون رو عوض کنن .و ماهم خراب معرفت ومردونگی بلند شدیم وپنجره نصیب حاج اقا شد و بعد از پرواز کلی به ما فخر فروخت.

ساعت 9:15 توی فرودگاه جده بودیم.

یه ساعت مارو معطل کردن. دوتا عکس هم توی فرودگاه گرفتم به همراه عکس حاج اقا:

***

***

این هم همون دس شوئی مردونه خودمون هست!!!

انصافا شبیه ملک فهد نیست خخخخخخخخ

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۸:۰۲

ساعت 4:15 دقیقه صبح. الان پرواز بعد از ما که یه  پرواز سعودی و داره مسافراشو بار میزنه و ما همچنان طبق تابلوی اعلانات پروازمون عملیاته.  حالا نمی دونم این عملیات شرکت چی هست یعنی شرکت عملیات کرده می خواد عربستان رو بگیره بعدما بریم یا قراره ما عملیاتی بریم بحرین و سعودی ها رو بریزیم بیرون یا هزار اما و اگر دیگه

اینم اینگلیسیش

تنها چیزی که مهمه اینه که ما اینجائیم و پرواز سعودی داره مسافر بار می زنه

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۷:۵۹

الان داخل فرودگاه مهرآباد هستم.


اینترنت پر سرعت مفتی :)


از همین الان گفتن پرواز شده 4


خدا رحم کنه فک کنم فردا ، پس فردا حرکت کنیم

باز دستشون درد نکنه این اینترنت وایرلس رو گذاشتن اینجا وگرنه معلوم نبود من باید چیکار میکردم این هم وقت بدون نتی رو :)

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۷:۵۷

سلام الان توی ماشین نشستم ، دارم میرم فرودگاه که پروازکنیم بریم اون ور آب

قرار بود که ساعت یازده پرواز کنیم ولی ظهر زنگ زدن گفتن پرواز عقب افتاده شده ساعت سه صبح .

سالی که نکوست از بهارش پیداست


چون مسئول کاروان می گفت احتمال داره عقب تر هم بیافته.پس خودتون روآماده کنید وشام خوب بخورید که بعیده توی هواپیماشام بدن.


با توجه به این قضیه یاد ای بیت افتادم که شاعر گفت :

هرکه در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند خدا آخر عاقبتمون رو ختم به خیر کنه که احتمالاحالاحالاها باید بکشیم ازدست مقربین!!!

این که اول سفر بود دیگه اخرش چی میشه فعلا یاعلی سید علی

حاج سالارساعت 10:43 توی راه فرودگاه مهرآباد

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۷:۴۷